اقتصاد مقاومتی و تجارت جهانی

از ویروس به اون ریزی می‌ترسد. می‌گویند پادشاه مغروری با مگس در گیر بود! گفت حکیم مسلمانی را حاضر کنند و از او پرسید: فلسفه خلقت این مگس چیست؟ حکیم در جواب گفت: تا ناتوانی تو را نشان دهد که: حریف یک مگس هم نمی‌شوی! حالا جریان ضد انقلاب ایران است، همه شان هیکل‌های بزرگ ورزشکار دارند، چون به آنها می‌رسند و مثل ازتش آمریکا، فقط قد بلندها و پر زورها را انتخاب می‌کنند. اینهمه هیکل آنها، از ترس ویروسی که معلوم نیست کجا هست، یا اصلا واقعیت دارد یانه، مثل موش شدند! دستهاشان را لای دستکش بهداشتی می‌گذارند، صورتشان را با ماسک می‌پوشانند و: آنقدر نگران هستند که آدم دلش می‌سوزد، که آیا اینها همان‌هایی بودند که: پمپ بنزین‌ها را آتش می‌زدند و: ساختمانها و بانکها را از بین می‌بردند؟ هر ضربه آنان یک جام شیشه را پایین می‌اورد؟ خوشبختانه ویروس کرونا، آنها را کمی‌ساکت کرده علتش هم این است که: بی بی سی و رادیو آمریکا فقط اخبار کرونا را، در باره ایران پخش می‌کنند، کاری به مرکز‌‌ان‌یعنی چین ندارند. طوری جوسازی کرده اند و اینها باور دارند که: همه ایرانیان از ویروس کرونا خواهند مرد. و نسلی از انها باقی نخواهد ماند. البته از بین مردم هم، گروهی این تبلیغات را باور کرده اند. لذا مثل آنها خودشان را لای پنبه بزرگ می‌کنند. به همین خاطر قیمت پنبه و دستمال کاغذی و ماسک، دهها برابر شده در حالیکه پزشکان می‌گویند: لزومی‌به این کار‌ها نیست، زیرا ماسک نمی‌تواند مانع نفوذ آن ویروس نادیدنی شود. ماسک فقط می‌تواند ریز گردهایی که 2پیپی ام بیشترند بگیرد. آنهم خدا، موی دماغ داده که بدون هزینه این کار را می‌کنند. یک نمونه از این دشمن شاد کن‌ها، خانم میرسیدی است! رفته با یک پزشک باسابقه مصاحبه می‌کند، و از او می‌پرسد: شما چرا؟ ماسک نزدی یا دستکش دست نداری! البته جواب او را هم پخش نمی‌کند! خانم پزشک متخصص بیماریهای عفونی است و می‌گوید: دست به دست هم بدهیم تا این بیماری را ریشه کن کنیم! وسط حرفش می‌پرد که: دست به هم نباید بدهیم! شستشوی مغزی به این می‌گویند که: برای دیده شدن بیشتر، هر خبری را فاجعه نشان می‌دهد. هرچه وزیر بهداشت یا معاون او می‌گوید: بیماری تحت کنترل است، همین‌ها نمی‌گذارند بگوش مردم برسد. زیرا می‌خواهند فاجعه بیشتر نمود کند، تا آنها خبر بیشتری تهیه کنند. مثل بی بی سی که از چین 2تا خبر تهیه می‌کند، ولی از ایران 17 آنهم ظرف 48ساعت. غافل از انکه آنفلوانزا در ایران کنترل شده، وجود ندارد ولی امروزه در امریکا، همه را می‌کشد و خبرنگاری نیست که خبر تهیه کند! سردبیری نیست که آن را پخش کند. البته به نظر می‌رسد، بعد اقتصادی هم در کار است. دلار‌های نفتی ایران، پشت این قضیه است. عده‌‌‌ای که دنبال آن می‌گردند، تا به هربهانه‌‌‌ای واردات کنند، و این دلارها را بالا بکشند، موفق شدند به بهانه این بیماری، بسیاری از کالاهای غیر ضروری، و قابل تولید در داخل را وارد کنند! و 120میلیارد دلار درآمد امسال را هم اختلاس کنند. شب عید است، گوشت در قصابخانه‌ها بصورت لاشه در حال ازبین رفتن است، و داد رئیس اتحادیه را در اورده، از خارج وارد می‌کنند تا به فقرا بدهند! معنی این کار این است که: اصلا گوشت نمی‌خرند، بلکه ضایعات گوشتی کشورهای دیگر را منجمد کرده، به فقرا می‌دهند، تا صدایشان در نیاید. واز دوطرف سود می‌کنند! اولا کیلویی 50تومن از فقرا می‌گیرند! ثانیا به دلیل جمع آوری و حمل آشغال گوشتها، یک پولی هم از کشور مبدا دریافت کرده، در حسابهای شخصی خارج نگهداری می‌کنند. بعد هم به بهانه تحریم، آمریکا همه را بالا می‌کشد.